الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
به وبلاگ من خوش آمدید
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۶ - تفسیر نور:

«الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِیقاً مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ» (یهود، نصاری و) کسانی‌که به آنان کتاب (آسمانی) داده‌‏ایم او (پیامبر اسلام) را همچون پسران خود می‌‏شناسند، و همانا گروهی از آنان با آنکه حق را می‌‏دانند، کتمان می‌کنند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۶:

در قرآن چندین مرتبه این واقعیّت بازگو شده است که اهل کتاب، به‌خاطر بشارت تورات و انجیل به ظهور و بعثت پیامبر اسلام، در انتظار او بودند و ویژگی‌‌های پیامبر چنان به آنها توضیح داده شده بود که همچون فرزندان خویش به او شناخت پیدا کرده بودند؛ ولی با این همه، گروهی از آنان حقیقت را کتمان می‌کردند.

قرآن در جای دیگر می‌‏فرماید: آنها نه‌تنها از پیامبر، بلکه از جامعه‌‏ای که او تشکیل می‌دهد و یارانش نیز خبر داشتند: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَماءُبَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سِیماهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ» «فتح، ۲۹»

محمّد فرستاده خداست و کسانی‌که با او هستند، در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربان هستند. پیوسته آنان را در حال رکوع و سجود می‌‏بینی، آنها همواره فضل خدا و رضای او را می‌‏طلبند. نشانۀ آنها در صورت‌شان از اثر سجده نمایان است؛ این توصیف آنها در تورات و انجیل است.

قرآن برای شناخت دقیق اهل کتاب از پیامبر، آن را به شناخت پدر از پسر تشبیه می‌کند که روشن‌ترین شناخت‌هاست. زیرا:

از ابتدای تولّد و حتّی قبل از آن شکل می‌گیرد؛

شناختِ چیزی است که انتظار به همراه دارد؛

شناختی است که در آن شک راه ندارد.

کتمان علم، بزرگ‌ترین گناه است. قرآن دربارۀ کتمان‌کنندگان می‌‏فرماید: «یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ» «بقره، ۱۵۹» خداوند و تمام فرشتگان و انس و جن و هر باشعوری، برای همیشه آنان را لعنت و نفرین می‌کنند.

آری، کتمان حق، همچون کتمان فرزند خویش است و چه ناجوانمردانه است که پدری به‌خاطر لذّت‏‌های دنیوی، کودک خود را منکر شود!
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۶:

۱. اگر روحیّۀ حقیقت‌طلبی نباشد، علم به‌تنهایی کافی نیست. یهود با آن شناخت عمیق از رسول خدا، باز هم او را نپذیرفتند. «یَعْرِفُونَ» «لَیَکْتُمُونَ»

۲. حتّی دربارۀ دشمنان، انصاف را مراعات کنیم. قرآن، کتمان را به همۀ اهل کتاب نسبت نمی‌دهد. «فَرِیقاً مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۷ - تفسیر نور:

«الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ» حقّ، (آن چیزی است که) از سوی پروردگار توست، پس هرگز از تردیدکنندگان مباش.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۷:

۱. حق همان است که از منبع علم بی‌‏نهایت او صادر شده باشد. «الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ»

۲. دستورها و فرامین الهی که از طریق وحی و یا روایات ثابت شود، جای مجادله و مناقشه ندارد. «فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ»

۳. رهبر باید از قاطعیّت و یقین برخوردار باشد؛ به‌خصوص وقتی که قانونی را تغییر داده و سنّتی را می‌‏شکند. «فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ»
تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۸ - تفسیر نور:

«وَ لِکُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیها فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ أَیْنَ ما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمِیعاً إِنَّ اللَّهَ عَلی‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ» و برای هر کس قبله‌‏ای است که به آن سوی رو می‌کند. (بنابراین دربارۀ جهتِ قبله گفت‌وگو نکنید و به‌جای آن) در نیکی‌ها و اعمال خیر بر یکدیگر سبقت جویید. (و بدانید) هرجاکه باشید، خداوند همۀ شما را (در محشر) حاضر می‏‌کند، همانا خداوند بر هر کاری تواناست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۸:

برای کلمۀ «‏جْهَةٌ» دو معناست: قبله و طریقه.

اگر این کلمه را همانند اکثر مفسّران به‌معنای قبله بگیریم، معنای آیه همان است که ترجمه کرده‌‏ایم. امّا اگر کلمۀ «جْهَةٌ» را به‌معنای طریقه و شیوه بگیریم، معنای آیه این است: برای هر انسان یا گروهی، راه و طریقی است که به‌سوی همان راه کشیده می‌‏شود و هر کس راهی را سپری می‌‏کند.

این معنا نظیر آیۀ ۸۴ سورۀ اسراء است که فرمود: «کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی‏ شاکِلَتِهِ»

بعضی مفسّران، مراد از «هو» در «هوَ مُوَلِّیها» را خدا دانسته‌اند که دراین‌صورت معنای آیه چنین می‌‏شود: هر کس قبله‌‏ای دارد که خداوند آن را تعیین کرده است.

سبقت در کار خیر، ارزش آن را افزایش می‌‏دهد.

در قرآن با واژه‌‌های «سارِعُوا»، «سابِقُوا» «وَاسْتَبِقُوا» در مورد کار خیر به کار رفته است.

و در ستایش انبیاء می‌‏فرماید: «یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ» «انبیا، ۹۰» آنها در نیکی‌ها، شتاب و سرعت می‌‏گیرند.

در برخی روایات ذیل این آیه آمده: در زمان ظهور امام زمان علیه‌السّلام علاقه‌مندان آن حضرت، از اطراف و اکناف جهان یک‌جا در حضور ایشان جمع خواهند شد. «تفسیر نورالثّقلین، ج ۱، ص ۱۳۹»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۸:

۱. هر امّتی قبله‌‏ای داشته و مسئلۀ قبله، مخصوص مسلمانان نیست. «کُلٍّ وِجْهَةٌ»

۲. بحث‏‌های بیهوده را رها کنید و توجّه و عنایت شما به انجام کارهای خیر باشد. «فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ»

۳. به‌جای رقابت و سبقت در امور مادّی، باید در کارهای خیر از دیگران سبقت گرفت. «فَاسْتَبِقُواالْخَیْراتِ»

۴. روز قیامت، خداوند همه را یک‌جا جمع خواهد کرد و این نمونه‌‏ای از مظهر قدرت الهی است. «یأتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمِیعاً»
تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۹ - تفسیر نور:

«وَ مِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِنَّهُ لَلْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ» و (ای پیامبر!) از هر جا (که به قصد سفر) خارج شدی، (به هنگام نماز) روی خود را به جانب مسجدالحرام بگردان، این دستور حقّی است از طرف پروردگارت، و خداوند از آنچه انجام می‌دهید غافل نیست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۹:

در آیات قبل، توجّه به مسجد‌الحرام، مربوط به شهر مدینه بود که مسلمانان در آن سکونت داشتند، ولی این آیه می‌فرماید: در مسافرت نیز به هنگام نماز رو‌به‌سوی مسجد‌الحرام نمایید.
تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۰ - تفسیر نور:

«وَ مِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّةٌ إِلاَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِی وَ لِأُتِمَّ نِعْمَتِی عَلَیْکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ» و (ای پیامبر!) از هر جا خارج شدی پس (به هنگام نماز) روی خود را به سوی مسجدالحرام بگردان، و (شما ای مسلمانان نیز) هر جا بودید (در سفر و در حضر) روی خود را به‌سوی آن بگردانید تا برای (هیچ‌کس از) مردم جز ستمگران‌شان، امکان احتجاج (و مجادله) علیه شما نباشد.

پس از آنها نترسید و تنها از من بترسید. و (بدانید تغییر قبله برای آن بود) تا نعمت خود را بر شما تمام کنم و شاید که شما هدایت شوید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۰:

تکرار موضوع تغییر قبله در آیات متعدّد، نشانۀ اهمیّت آن است.

علاوه‌بر آنکه در هر یک از آیات در کنار این موضوع، مطلب جدیدی را نیز یادآور می‌شود.

مثلًا در این آیه، خداوند بعد از دستور روی نمودن به سوی مسجد‌الحرام، می‌‏فرماید: این به‌این‌خاطر است که مردمان، بهانه‌ای بر علیه پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله و مسلمانان نداشته باشند.

چون اهل کتاب می‌دانستند که پیامبر اسلام به‌سوی دو قبله نماز می‌خواند و اگر این امر محقّق نمی‌‏شد، آنها ایراد می‌‏گرفتند که پیامبر شما فاقد اوصاف ذکرشده در کتاب‌های آسمانی پیشین است و یا اینکه زخمِ زبان زده و مسلمانان را تحقیر می‌کردند که شما دنباله‏‌رو یهود هستید و قبلۀ مستقلی ندارید.

البتّه این ایراد تنها از سوی یهود نبود، بلکه مشرکان نیز می‌گفتند: اگر محمّد صلی اللَّه علیه و آله به آئین ابراهیم توجّه دارد، پس چرا به خانه‌‏ای که ابراهیم ساخته است، توجّه ندارد؟

البتّه منافقان آرام‌نگرفته و با تغییر قبله، خرده‌‌گیری‏‌های خود را شروع کرده و می‌گفتند: پیامبر، ثبات رأی ندارد؛ درهرحال خداوند با تأکید و تکرار، مسلمانان را برای پذیرش موضوع و ثبات قدم آماده می‌سازد و یادآور می‌شود، آنان که دنبال حجّت و دلیل باشند، بر شما خرده نخواهند گرفت؛ ولی افراد ظالم که حقیقت را کتمان می‌کنند، از بهانه‌جویی دست بر نخواهند داشت و شما نباید به آنان اعتنا کنید، و از آنان نترسید و فقط از خداوند بترسید.

قبله، نشانه و مظهر توحید است. قبله، آرم و نشانۀ مسلمانان است.

در نهج‌البلاغه از کعبه به عنوان عَلَم یعنی پرچم و نشانۀ آشکار اسلام یاد شده است.

بت‌‏پرستان و ستاره‌پرستان هنگام نیایش، به‌سوی بت و یا ستاره و ماه توجّه می‌کردند، امّا اسلام توجّه به خانۀ خدا را به جای آن قرار داد و روی کردن به سوی قبله را نشانۀ توجّه به خدا شمرده است.

در روایات می‏‌خوانیم: پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله معمولًا رو به قبله می‌نشستند و سفارش کرده‌اند به سوی قبله بخوابید و بنشینید و حتّی رو به قبله نشستن، عبادت شمرده شده است.

قبله، جایگاه و احترام خاصّی دارد و در بعضی اعمال، توجّه به آن واجب است.

برای مثال: نمازهای واجب باید رو به قبله خوانده شود. ذبح حیوان و دفن میّت، باید به سوی قبله باشد. در مستراح رو به قبله یا پشت به قبله نشستن حرام است.

علاوه‌بر آنچه ذکر شد، قبله عامل وحدت مسلمانان است. اگر از فراز کرۀ زمین بر مسلمانان نظر کنیم، می‌بینیم آنان هر روز پنج بار با نظم و ترتیب خاصّ، به سوی قبله توجّه می‌‏کنند.

کعبه، قرارگاه و آماده‌گاه حرکت‏‌ها و انقلاب‌‏های الهی بوده است. از حضرت ابراهیم و حضرت محمّد گرفته تا امام حسین علیهم‌السّلام و در آینده حضرت مهدی علیه‌السّلام، همگی از کنار کعبه حرکت خود را شروع کرده و می‌کنند.

در عظمت کعبه همین بس که مسلمانان به اهل قبله معروف هستند.

خداوند متعال در ماجرای تغییر قبله می‌فرماید: تغییر قبله برای این است که در آینده نعمت خود را بر شما تمام کنم؛ یعنی استقلال شما و توجّه به کعبه، زمینۀ اتمام نعمت در آینده است. «لِأُتِمَّ نِعْمَتِی» این ماجرا در سال دوّم هجری در مدینه واقع شده است.

در سال هشتم هجری نیز خداوند به مناسبت فتح مکّه می‌‏فرماید: «وَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ» «۱» یعنی: این پیروزی برای این است که خداوند در آینده نعمت خود را بر شما تمام کند.

چنان‌که ملاحظه می‌کنید در هر دو آیه «اتمام نعمت» به صیغۀ فعل مضارع بیان شده است که نشانۀ حدوث آن در آینده است.

ولی در آیۀ ۳ سورۀ مائده که به‌هنگام بازگشت از حجة‌الوداع در سال دهم هجری و بعد از معرّفی رهبری معصوم در غدیر خم نازل می‌شود، اینگونه می‏‌فرماید: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی» امروز نعمت خود را بر شما تمام کردم.

قابل توجّه و دقّت است که خداوند، روی کردن مردم به قبله را قدم نخستین برای اتمام نعمت و فتح مکّه را قدم دیگر و تعیین و معرّفی رهبر را آخرین قدم در اتمام نعمت بیان می‌‏کند.

لازم به یادآوری است که در جریان تعیین قبله و همچنین تعیین رهبر، تذکّر می‌‏دهد که «فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِی» چون در هر دو، احتمال مقاومت، مقابله، بهانه‌گیری و شایعه‌پراکنی از سوی دیگران می‌رود.

پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: «یا علی مثلک فی الامة کمثل الکعبة نصبها الله للناس علما» ای علی! مثال تو در میان امّت، همانند مثال کعبه است که خداوند آن را به عنوان نشانۀ روشن و پرچم برای مردم قرار داده است، تا جهت خویش را گم نکنند. «بحار، ج ۲۲، ص ۴۸۳»

همچنین در حدیث دیگری از امام صادق علیه‌السّلام نقل شده است که فرمود: «و نحن کعبة الله و نحن قبلة الله» ما کعبه و قبلۀ خداوندی هستیم. «بحار، ج ۶، ص ۲۱۱ و ۳۰۳»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۰:

۱. مسلمانان باید از هر کاری که بهانه به دست دشمن می‌‏دهد پرهیز کنند. «لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّةٌ»

۲. نفی سلطۀ دیگران و رسیدن به استقلال، یک ارزش است. «لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّةٌ»

۳. تغییر قبله، عامل خنثی‌سازی ایرادهای بی‌‏جا و بهانه‌‏تراشی‏‌های اهل کتاب و مشرکان و منافقان می‌‏باشد. «لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّةٌ»

۴. دشمنان خارجی، بزرگترین خطر برای مسلمانان نیستند، بی‌‏تقوایی خطر اصلی است. «فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِی»

۵. تعیین قبلۀ مخصوص برای مسلمانان، زمینۀ اتمام نعمت خدا بر آنهاست. «وَ لِأُتِمَّ نِعْمَتِی عَلَیْکُمْ»

۶. تعیین قبله و نماز خواندن به سوی مسجدالحرام، زمینۀ هدایت مؤمنان است. «لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ»

۷. هدایت، دارای مراحلی است؛ با آنکه مخاطب آیه مسلمانان هستند که هدایت شده‌اند، پس منظور دست‌‏یابی به مراحل بالاتری از آن است. «لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۱ - تفسیر نور:

«کَما أَرْسَلْنا فِیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِنا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ» همان‌گونه (که برای هدایت شما) رسولی در میان شما از نوع خودتان فرستادیم تا آیات ما را بر شما بخواند و شما را تزکیه کند و کتاب و حکمت بیاموزد و آنچه نمی‌‌توانستید بدانید، به شما یاد دهد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۱:

کلمۀ «تلاوت» از واژۀ «تلو» به‌معنای پی‌در‌پی است و به خواندنی که پی‌درپی، با نظم صحیح و مناسب و برخوردار از نوعی قداست باشد، اطلاق می‌شود.

کلمۀ «تزکیه» به معنای رشد و نمو و پاک کردن است. تعلیم کتاب، آموختن آیات و احکام آسمانی است و تعلیم حکمت، دادن تفکّر و بینش صحیح است.

بعثت پیامبر اسلام، نتیجۀ استجابت دعای حضرت ابراهیم است که از خداوند خواست: «وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ» «۱» خدایا! در میان‌شان پیامبری مبعوث کن که آیات تو را بر آنان بخواند.

پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله نیز می‌‏فرمود: «انا دعوة ابی ابراهیم» من همان استجابت دعای پدرم ابراهیم هستم.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۱:

۱. رهبری موّفق است که از خود مردم، در میان مردم و هم‌زبان مردم باشد. «أَرْسَلْنا فِیکُمْ رَسُولًا مِنْکُمْ»

۲. تزکیه بر تعلیم مقدّم است. «یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ»

۳. آموزش دین، محور اصلی است و آموزش‌‏های دیگر، در مراحل بعد از آن است. ابتدا «یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ» و پس از آن «یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ»

۴. انسان برای شناخت بسیاری از حقایق، نیازمند وحی است. به‌جای «ما لا تعلمون» فرمود: «ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ» تا یادآور شود که اگر انبیاء نبودند، انسان برای آگاهی از اموری همچون آیندۀ خود و جهان، راه به جایی نداشت.
تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۲ - تفسیر نور:

«فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لِی وَ لا تَکْفُرُونِ» پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم، و برای من شکر کنید و کفران نورزید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۲:

خداوند در برخی آیات می‌فرماید: «اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ» «بقره، ۴۰» نعمت‌‏های مرا یاد کنید. ولی در این آیه می‌فرماید: «فَاذْکُرُونِی» یاد خود من باشید.

و این به‌خاطر درجات شناخت و معرفت مردم است. بگذریم که یاد خداوند، زمینه‌‏ساز شکر است و لذا بر شکر مقدّم شده است.

این آیه، نشانگر نهایت لطف خداوند به بنده است. انسانی که جهل، فقر، فنا و حقارت، از ویژگی‌های اوست، چقدر مورد لطف قرار گرفته که خداوندِ علیم، غنی، باقی و عزیز به او می‌گوید: مرا یاد کن تا تو را یاد کنم.

مگر یاد کردن ما چه ارزشی دارد؟ مگر نه این است که یاد کردن ما نیز خود توفیقی از سوی اوست؟

یاد کردن خدا تنها با زبان نیست، با دل و جان باید خدا را یاد کرد. یاد خدا هنگام گناه و دست کشیدن از آن، یاد واقعی است.

و بهترین نوع یاد کردن خداوند، نماز است که فرمود: «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی» «طه، ۱۴»

با اینکه شکر، یکی از مصادیق ذکر خداست، ولی نام آن جداگانه در کنار ذکر آمده و این نشانۀ اهمیّت شکر، به‌عنوان مصداق بارز ذکر است.

خداوند، با انسان داد و ستد می‌کند و هیچ‌کاری از انسان را بی‌بهره نمی‌گذارد:

«فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ»؛

«أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ» «بقره، ۴۰»؛

«فَافْسَحُوا یَفْسَحِ اللَّهُ لَکُمْ» «مجادله، ۱۱».

امام باقر علیه‌السّلام در ذیل این آیه، یکی از مصادیق ذکر خدا را، تسبیحات حضرت زهرا شمردند که ۳۴ مرتبه اللّه اکبر، ۳۳ مرتبه الحمداللّه، و ۳۳ مرتبه سبحان‌اللّه می‌باشد. «تفسیر نورالثّقلین، ج ۱، ص ۱۴۰»
موانع ذکر خداوند:

الف: شیطان «فَأَنْساهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ» «مجادله، ۱۹»، شیطان، آنها را از یاد خدا غافل کرد؛

ب: تکاثر و رقابت‌‏ها «أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ» «تکاثر، ۱»، شما را افزون‌‏خواهی، سرگرم ساخت؛

ج: آرزوها و خیال «وَ یُلْهِهِمُ الْأَمَلُ» «حجر، ۳»، آرزو، آنها را سرگرم نمود.
اثرات یاد خدا:

یاد نعمت‏‌های او، رمز معرفت و شکر اوست؛

یاد قدرت بی‌پایان او، رمز توکّل به اوست؛

یاد علم و آگاهی او، رمز حیا و تقوای ماست؛

یاد الطاف او، رمز محبّت به اوست؛

یاد عدالت او، رمز خوف از اوست؛

یاد امدادهای او، رمز امید و رجاست.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۲:

۱. خداوند، به انسان شخصیّت می‌بخشد و مقام انسان را تا جایی بالا می‌‏برد که می‌فرماید: تو یاد من باش، تا من هم یاد تو باشم. «فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ»

۲. کسانی مشمول لطف خاص هستند، که همواره به یاد خدا باشند. «فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ»

۳. ذکر خدا و نعمت‌‏های او، زمینۀ شکر و سپاس است. چنان‌که غفلت از یاد خدا، مایۀ کفران است. «فَاذْکُرُونِی»، «اشْکُرُوا لِی وَ لا تَکْفُرُونِ»
تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۳ - تفسیر نور:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ» ای کسانی‌که ایمان آورده‌‏اید! (در برابر حوادث سخت زندگی،) از صبر و نماز کمک بگیرید، همانا خداوند با صابران است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۳:

مشابه این کلام الهی را در همین سورۀ «بقره، ۴۵» خواندیم که خداوند به بنی‌اسرائیل می‌‏فرمود: در برابر ناملایمات و سختی‌‏ها، از صبر و نماز کمک بگیرید.

در این آیه نیز به مسلمانان دستور داده می‌‏شود تا در برابر حوادث سخت زندگی، از صبر و نماز یاری بجویند. آری، دردهای یکسان، داروی یکسان لازم دارد.

اصولًا انسانِ محدود، در میان مشکلات متعدّد و حوادث ناگوار، اگر متّصل به قدرت نامحدود الهی نباشد، متلاشی و منکوب می‏‌شود و انسانِ مرتبط با خداوند، در حوادث و سختی‌‏ها، خود را نمی‌بازد و برای او حوادث، بزرگ نمی‌‏نماید.

کسی‌که نماز را با حضور قلب و با توجّه می‏‌خواند، به معراج می‌‏رود. هر چه پرواز معنوی او بیشتر باشد و بالاتر رود، دنیا و مشکلات آن و حتّی خوشی‌های آن کوچک‌تر می‌شود.

انسان، یا در نعمت به سر می‌برد که باید به آیۀ قبل عمل کند «فَاذْکُرُونِی»، «اشْکُرُوا لِی» و یا در سختی به سر می‌برد که باید به این آیه عمل کند «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ»

خداوند می‌فرماید: خدا با صابران است و نمی‌فرماید: با نمازگزاران است؛ زیرا نماز نیز نیاز به صبر و پایداری دارد. «تفسیر روح‌المعانی»

در روایات می‌‏خوانیم: هر گاه کار سختی برای حضرت علی علیه‌السّلام پیش می‌‏آمد حضرت دو رکعت نماز می‏‌خواند. «تفسیر صافی، ج ۱، ص ۱۱۱»

این سیره را بوعلی‌سینا نیز عمل می‌کرد.

صبر، مادر همۀ کمالات است. صبر در جنگ، مایۀ شجاعت است. صبر در برابر گناه، وسیلۀ تقواست. صبر ازدنیا، نشانۀ زهد است. صبر در شهوت، سبب عفّت است. صبر در عبادت، موجب طاعت، و صبر در شبهات، مایۀ وَرع است. «تفسیر أطیب البیان، ج ۲، ص ۲۵۸»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۳:

۱. ایمان اگر همراه با عمل و توکّل و صبر و عبادت باشد، کاربرد بیشتری خواهد داشت. «تفسیر راهنما» «الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ»

۲. نماز اهرم است؛ بار نیست. «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ»

۳. صبر و نماز، وسیلۀ جلب حمایت‌‏های الهی هستند. «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ»

۴. اگرچه خداوند با هر کس و در هر جایی حضور دارد «هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ» «حدید، ۴» و لکن همراهی خدا با صابران، معنای خاصّی دارد و آن لطف، محبّت و یاری‌رسانی خداوند به صابران است. «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۲۲۷-۲۳۷.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات 80 الی 83
حاجه قومه قال اء تحاجونى فى الله و قد هدان و لا اءخاف ما تشركون به إلا ان يشاء ربى شيا وسع ربى كل شى ء علما ا فلا تتذكرون (۸۰)
و كيف اخاف ما اشركتم و لا تخافون انكم اشركتم بالله ما لم ينزل به عليكم سلطانا فأى الفريقين احق بالا من إن كنتم تعلمون (۸۱)
الذين ءامنوا و لم يلبسوا إيمانهم بظلم اولئك لهم الامن و هم مهتدون (۸۲)
و تلك حجتنا ءاتيناها إبراهيم على قومه نرفع درجات من نشاء إن ربك حكيم عليم(۸۳)

ترجمه :
۸۰ - قوم او (ابراهيم ) با وى به گفتگو پرداختند، گفت چرا درباره خدا با من گفتگو مى كنيد در حالى كه خداوند مرا (با دلايل روشن ) هدايت كرده و من از آنچه شما شريك (خدا) قرار مى دهيد نمى ترسم (و به من زيانى نمى رسد) مگر پروردگارم چيزى را بخواهد، آگاهى پروردگار من آنچنان وسيع است كه همه چيز را در بر مى گيرد آيا متذكر (و بيدار) نمى شويد؟!
۸۱ - چگونه من از بتهاى شما بترسم در حالى كه شما از اين نمى ترسيد كه براى خدا شريكى قرار داده ايد كه هيچگونه دليلى درباره آن بر شما نازل نكرده ، (راست بگوئيد) كداميك از اين دو جمعيت (بت پرستان و خدا پرستان ) شايسته تر به امنيت (از مجازات ) هستند اگر شما مى دانيد.
۸۲ - (آرى ) آنها كه ايمان آوردند و ايمان خود را با شرك نياميختند امنيت مال آنها است ،
و آنها هدايت يافتگانند.
۸۳ - اينها دلايل ما بود كه به ابراهيم در برابر قومش داديم درجات هر كس را بخواهيم (و شايسته باشد) بالا مى بريم ، پروردگار تو حكيم و دانا است .

تفسیر
به دنبال بحثى كه در آيات گذشته در زمينه استدلالهاى توحيدى ابراهيم گذشت در اين آيات اشاره به بحث و گفتگوى ابراهيم با قوم و جمعيت بت پرست شده است ، نخست مى گويد: (قوم ابراهيم با او به گفتگو و محاجه پرداختند) (و حاجه قومه ).
ابراهيم در پاسـخ آنها گفت ، (چرا درباره خداوند يگانه با من گفتگو و مخالفت مى كنيد، در حالى كه خداوند مرا در پرتو دلائل منطقى و روشن به راه توحيد هدايت كرده است ؟) (قال اتحاجونى فى الله و قد هدان ).
از اين آيه به خوبى استفاده مى شود كه جمعيت بت پرستان قوم ابراهيم تلاش و كوشش داشتند كه به هر قيمتى كه ممكن است او را از عقيده خود باز دارند، و به آئين بت پرستى بكشانند ولى او با نهايت شهامت مقاومت كرد و با دلائل منطقى سخنان همه را پاسـخ گفت .
در اينكه آنها به چه منطقى در برابر ابراهيم متوسل شدند، در اين آيات صريحا چيزى نيامده است ، ولى از پاسـخ ابراهيم اجمالا روشن مى شود كه آنها او را تهديد به كيفر و خشم خدايان و بتها كردند، و او را از مخالفت آنان بيم دادند، زيرا در دنباله آيه از زبان ابراهيم چنين مى خوانيم : من هرگز از بتهاى شما نمى ترسم زيرا آنها قدرتى ندارند كه به كسى زيان برسانند (و لا اخاف ما تشركون به ).
(هيچكس و هيچ چيز نمى تواند به من زيانى برساند مگر اينكه خدا بخواهد)
(الا ان يشاء ربى شيئا).
گويا ابراهيم با اين جمله مى خواهد يك پيشگيرى احتمالى كند و بگويد اگر در گيرودار اين مبارزه ها فرضا حادثه اى هم براى من پيش ‍بيايد هيچگونه ارتباطى به بتها ندارد، بلكه مربوط به خواست پروردگار است براى اينكه بت بى شعور و بى جان مالك سود و زيان خود نيست تا چه رسد به اينكه مالك سود و زيان ديگرى باشد.
سپس مى گويد: (علم و دانش پروردگار من آنچنان گسترده و وسيع است كه همه چيز را در بر مى گيرد) (وسع ربى كل شى ء علما).
اين جمله در حقيقت دليلى براى جمله سابق است و آن اينكه بتها هرگز نمى توانند منشاء سود و زيانى باشند، زيرا هيچگونه علم و آگاهى ندارند و نخستين شرط براى رسانيدن سود و زيان ، علم و شعور و آگاهى است ، تنها خدائى كه علم و دانشش همه چيز را احاطه كرده است مى تواند منشاء سود و زيان باشد، پس چرا از خشم غير او بترسم ؟.
و سرانجام براى تحريك فكر و انديشه ، آنان را مخاطب ساخته مى گويد: (آيا با اينهمه باز متذكر و بيدار نمى شويد؟) (ا فلا تتذكرون ).
در آيه بعد منطق و استدلال ديگرى را از ابراهيم بيان مى كند كه به جمعيت بت پرست مى گويد (چگونه ممكن است من از بتها بترسم و در برابر تهديدهاى شما وحشتى به خود راه دهم با اينكه هيچگونه نشانه اى از عقل و شعور و قدرت در اين بتها نمى بينم ، اما شما با اينكه به وجود خدا ايمان داريد و قدرت و علم او را مى دانيد، و هيچگونه دستورى به شما درباره پرستش بتها نازل نكرده است ،
با اين همه از خشم او نمى ترسيد من چگونه از خشم بتها بترسم ؟) (و كيف اخاف ما اشركتم و لا تخافون انكم اشركتم بالله ما لم ينزل به عليكم سلطانا).
زيرا مى دانيم بت پرستان منكر وجود خداوندى كه خالق آسمانها و زمين است نبودند بلكه بتها را شريك در عبادت او مى ساختند و آنها را شفيع بر در درگاه او مى پنداشتند.
(اكنون انصاف بدهيد من بايد احساس آرامش كنم يا شما)؟! (فاى الفريقين احق بالا من ان كنتم تعلمون ).
در واقع منطق ابراهيم در اينجا يك منطق عقلى بر اساس اين واقعيت است كه شما مرا تهديد به خشم بتها مى كنيد در حالى كه تاثير وجودى آنها موهوم است ، ولى از خشم خداوند بزرگ كه من و شما هر دو او را پذيرفته ايم و بايد پيرو دستور او باشيم و هيچگونه دستورى از طرف او در باره پرستش بتها نرسيده است ترس و وحشتى نداريد، يك موضوع قطعى را رها كرده ايد و به يك موضوع موهوم چسبيده ايد؟
در آيه بعد پاسـخى از زبان ابراهيم به سؤالى كه خودش در آيه قبل مطرح نمود نقل شده است (و اين يك شيوه جالب در استدلالات علمى است كه گاهى شخص استدلال كننده سؤالى از طرف مقابل مى كند و خودش بلافاصله به پاسـخ آن مى پردازد اشاره به اينكه مطلب به قدرى روشن است كه هر كس پاسـخ آن را بايد بداند).
مى گويد: (آنها كه ايمان آوردند و ايمان خود را با ظلم و ستم نياميختند امنيت براى آنها است ، و هدايت مخصوص آنان ) (الذين آمنوا و لم يلبسوا ايمانهم بظلم اولئك لهم الامن و هم مهتدون ).
در روايتى كه از امير مؤمنان على (عليه السلام) نقل شده نيز تاكيد گرديده است كه اين سخن دنباله گفتگوى ابراهيم با بت پرستان است .

بعضى از مفسران احتمال داده اند كه اين جمله بيان الهى بوده باشد نه گفتار ابراهيم ، ولى احتمال اول علاوه بر اينكه در روايت وارد شده با وضع و ترتيب آيات بهتر تطبيق مى كند، اما اين احتمال كه اين جمله گفتار بت پرستان باشد كه پس از شنيدن قول ابراهيم بيدار شده باشند بسيار بعيد به نظر مى رسد.
منظور از ظلم در اينجا چيست ؟
معروف ميان مفسران اين است كه به معنى (شرك ) است و آنچه در سوره لقمان (آيه 12) وارد شده ان الشرك لظلم عظيم : (شرك ستم بزرگى است ) شاهد بر اين معنى گرفته اند
در روايتى نيز از ابن مسعود نقل شده كه هنگامى كه اين آيه (آيه مورد بحث ) نازل شد بر مردم گران آمد، عرض كردند: اى رسول خدا كيست كه لااقل به خود ستم نكرده باشد (بنابراين همه مشمول اين آيه اند) پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود: (منظور آنچه شما فكر مى كنيد نيست آيا گفته بنده صالح خدا (لقمان ) را نشنيده ايد كه مى گويد: فرزندم براى خدا شريك قرار مده زيرا شرك ، ظلم بزرگى است ).
ولى از آنجا كه آيات قرآن در بسيارى از موارد دو يا چند معنى را در بر دارد كه ممكن است يكى از ديگرى گسترده تر و عمومى تر باشد، اين احتمال در
آيه نيز هست ، كه (امنيت ) اعم امنيت از مجازات پروردگار و يا امنيت از حوادث دردناك اجتماعى باشد.
يعنى جنگها، تجاوزها، مفاسد، جنايات ، و حتى امنيت و آرامش روحى تنها موقعى به دست مى آيد كه در جوامع انسانى دو اصل حكومت كند، ايمان و عدالت اجتماعى ، اگر پايه هاى ايمان به خدا متزلزل گردد و احساس مسئوليت در برابر پروردگار از ميان برود و عدالت اجتماعى جاى خود را به ظلم و ستم بسپارد، امنيت در چنان جامعه اى وجود نخواهد داشت ، و به همين دليل با تمام تلاش و كوششى كه جمعى از انديشمندان جهان براى برچيدن بساط ناامنيهاى مختلف در دنيا مى كنند روز به روز فاصله مردم جهان از آرامش و امنيت واقعى بيشتر مى گردد، دليل اين وضع همان است كه در آيه فوق به آن اشاره شده : پايه هاى ايمان لرزان و ظلم جاى عدالت را گرفته است .
مخصوصا تاثير ايمان در آرامش و امنيت روحى براى هيچكس جاى ترديد نيست ، همانطور كه ناراحتى وجدان و سلب آرامش ‍ روانى به خاطر ارتكاب ظلم بر كسى پوشيده نمى باشد.
در بعضى از روايات نيز از امام صادق (عليه السلام) نقل شده كه : (منظور از آيه فوق اين است كه آنهائى كه به دستور پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) در زمينه ولايت و رهبرى امت اسلامى بعد از او ايمان بياورند، و آن را با ولايت و رهبرى ديگران مخلوط نكنند امنيت از آن آنها است ).
اين تفسير در حقيقت ناظر به ملاك و روح مطلب در آيه شريفه است زيرا در اين آيه سخن از رهبرى و ولايت خداوند و آميخته نكردن آن با رهبرى غير او است و از آنجا كه رهبرى على (عليه السلام ) به مقتضاى انما وليكم الله و رسوله . پرتوى از رهبرى خدا و پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) است و رهبريهاى تعيين نشده از طرف
خداوند چنين نيست ، آيه فوق با يك ديد وسيع همه را شامل مى شود، بنابراين منظور از اين حديث اين نيست كه مفهوم آيه منحصرا اين باشد، بلكه اين تفسير پرتوى از مفهوم اصلى آيه است .
و لذا در حديث ديگرى از امام صادق (عليه السلام ) مى خوانيم كه اين آيه خوارج را كه از ولايت ولى خدا بيرون رفتند و در ولايت و رهبرى شيطان قرار گرفتند شامل مى شود.
آيه بعد يك اشاره اجمالى به تمام بحثهاى گذشته كه در زمينه توحيد و مبارزه با شرك از ابراهيم نقل شد كرده ، مى گويد: (اينها دلائلى بود كه ما به ابراهيم در برابر قوم و جمعيتش داديم ) (و تلك حجتنا آتيناها ابراهيم على قومه ).
درست است كه اين استدلالات جنبه منطقى داشت ، و ابراهيم به نيروى عقل و الهام فطرت به آنها رسيده بود، ولى چون اين نيروى عقل و آن الهام فطرت همه از ناحيه خدا است ، خداوند همه اين استدلالات را از مواهب خويش مى شمرد كه در دلهاى آماده همچون دل ابراهيم منعكس مى شود.
قابل توجه اينكه (تلك ) در لغت عرب اسم اشاره براى بعيد است ولى گاهى اهميت موضوع و بلند پايه بودن آن سبب مى شود كه حتى يك موضوع نزديك با اسم اشاره بعيد ذكر شود، مانند آن را در آغاز سوره بقره مى خوانيم : ذلك الكتاب لا ريب فيه : (اين كتاب بزرگ شك و ترديدى در آن راه ندارد).
سپس براى تكميل اين بحث مى فرمايد: (درجات هر كس را بخواهيم بلند مى كنيم ) (نرفع درجات من نشاء)
اما براى اينكه اشتباهى پيش نيايد كه گمان كنند خداوند در اين ترفيع درجه تبعيضى قائل مى شود مى فرمايد: (پروردگار تو، حكيم و عالم است ) و درجاتى را كه مى دهد روى آگاهى به شايستگى آنها و موافق موازين حكمت است و تا كسى شايسته نباشد از آن برخوردار نخواهد شد (ان ربك حكيم عليم ).

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

https://farsi.khamenei.ir/photo-index?year=1381

کار و تلاش، بزرگترین مبارزه با آمریکا
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «امروز بزرگترین مبارزه‌ی با آمریکا کار کردن در این کشور است؛ کار، کار، تلاش، مجاهدت برای اصلاح امور کشور. این بزرگترین مبارزه‌ی با آمریکاست.» ۱۳۸۱/۰۵/۰۵

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: , ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم , تفسیر , صفحۀ ۲۳ قرآن کریم , قرآن کریم , رو به قبله , قبله , کعبه , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , سوره بقره , ابراهیم , امنیت , خدا پرستان , بت پرستان , پروردگار , حكيم , دانا , تلاش , کوشش , عقيده , مقاومت , شهامت , منطقى , پاسخ , تهديد , خواست پروردگار , سود و زيان , علم و آگاهى , علم , آگاهی , وسیع , گسترده , شعور , دانش , خشم , ترس , فکر , اندیشه , فکر و اندیشه , بیدار , وحشت , عقل , قدرت , شریک , عبادت , عقلی , موهوم , قطعی , استدلال , سوال , امير مؤمنان على (عليه السلام) , گفتگو , مفسران , ظلم , سوره لقمان , ستم , حوادث , دردناک , اجتماعی , عدالت اجتماعى , ظلم و ستم , وجدان , سلب آرامش , آرامش ‍ روانى , آرامش , امام صادق (عليه السلام) , ولايت و رهبرى امت اسلامى , ولایت , رهبری , امت اسلام , شيطان , شايستگى , شايسته , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۷۸تا۸۰

لُعِنَ الَّذِينَ كفَرُوا مِن بَنى إِسرائيلَ عَلى لِسانِ دَاوُدَ وَ عِيسى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِك بِمَا عَصوا وَّ كانُوا يَعْتَدُونَ‏(۷۸) كانُوا لا يَتَنَاهَوْنَ عَن مُّنكرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْس مَا كانُوا يَفْعَلُونَ‏(۷۹) تَرَى كثِيراً مِّنْهُمْ يَتَوَلَّوْنَ الَّذِينَ كفَرُوا لَبِئْس مَا قَدَّمَت لهَُمْ أَنفُسهُمْ أَن سخِط اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ فى الْعَذَابِ هُمْ خَالِدُونَ‏(۸۰)

ترجمه:
۷۸ -آنها كه از بنى اسرائيل كافر شدند بر زبان داود و عيسى بن مريم لعن ( و نفرين ) شدند ، اين بخاطر آن بود كه گناه مى‏كردند و تجاوز مى‏نمودند.
۷۹ -آنها از اعمال زشتى كه انجام مى‏دادند يكديگر را نهى نمى‏كردند چه بدكارى انجام مى‏دادند.
۸۰ -بسيارى از آنها را مى‏بينى كه كافران ( و بت پرستان ) را دوست مى‏دارند ( و با آنها طرح دوستى مى‏ريزند ) چه بد اعمالى از پيش براى ( معاد ) خود فرستادند كه نتيجه آن خشم خداوند بود و در عذاب ( الهى)جاودانه خواهند ماند.

تفسیر
در اين آيات براى اينكه از تقليدهاى كوركورانه اهل كتاب از پيشينيانشان جلوگيرى كند اشاره به سرنوشت شوم آنها كرده و مى‏گويد : كافران از بنى اسرائيل بر زبان داود و عيسى بن مريم ، لعن شدند و اين دو پيامبر بزرگ ازخدا خواستند كه آنها را از رحمت خويش دور سازد ( لعن الذين كفروا من بنى اسرائيل على لسان داود و عيسى ابن مريم ) در اينكه چرا تنها نام اين دو پيامبر (صلى‏الله‏ عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) برده شده است مفسران احتمالاتى داده ‏اند گاهى گفته مى‏شود ، علت آن اين است كه سرشناس ترين پيامبران بعد از موسى (عليه‏ السلام‏) اين دو پيامبر بودند ، و گاهى گفته مى‏شود كه بسيارى از اهل كتاب افتخار مى‏كردند كه فرزندان داودند ، قرآن با اين جمله اعلام مى‏كند كه داود از كسانى كه راه كفر و طغيان پيش گرفتند ، متنفر بود ، و بعضى گفته ‏اند كه اين آيه اشاره به دو واقعه تاريخى است كه خشم اين دو پيامبر بزرگ را برانگيخت و جمعى از بنى اسرائيل را نفرين كردند ، داود در مورد ساكنان شهر ساحلى ايله كه به اصحاب سبت معروفند و سرگذشت آنها در سوره اعراف خواهد آمد ، و حضرت مسيح درباره جمعى از پيروان خود كه بعد از نزول مائده آسمانى باز هم راه انكار و مخالفت را پيش گرفتند لعن و نفرين نمود .
در هر حال آيه اشاره به اين است كه بودن جزء نژاد بنى اسرائيل و يا جزء اتباع مسيح ، مادام كه هماهنگى با برنامه‏ هاى آنها نبوده باشد باعث نجات كسى نخواهد شد بلكه خود اين پيامبران از اينگونه افراد ابراز تنفر و انزجار كردند.
جمله آخر آيه نيز اين مطلب را تاكيد مى‏كند و مى‏گويد : اين اعلام تنفر و بيزارى بخاطر آن بود كه آنها گناهكار و متجاوز بودند ( ذلك بما عصوا و كانوا يعبدون ) به علاوه آنها بهيچوجه مسؤليت اجتماعى براى خود قائل نبودند ، و يكديگر را از كار خلاف نهى نمى‏كردند ، و حتى جمعى از نيكان آنها با سكوت و سازشكارى ، افراد گناهكار را عملا تشويق مى‏كردند ( كانوا لا يتناهون عن منكر فعلوه ) و به اين ترتيب برنامه اعمال آنها بسيار زشت و ناپسند بود ( لبئس ما كانوا يفعلون )
در تفسير اين آيه رواياتى از پيامبر (صلى‏الله ‏عليه‏ وآله ‏وسلّم‏) و ائمه اهل بيت (عليهم ‏السلام‏) نقل شده كه بسيار آموزنده است.در حديثى از پيامبر (صلى‏الله ‏عليه ‏وآله ‏وسلّم‏) مى‏خوانيم لتامرن بالمعروف و لتنهون عن المنكرو لتاخذن على يد السفيه و لتاطرنه على الحق اطرا ، او ليضربن الله قلوب بعضكم على بعض و يلعنكم كما لعنهم : حتما بايد امر به معروف و نهى از منكر كنيد و دست افراد نادان را بگيريد و به سوى حق دعوت نمائيد و الا خداوند قلوب شما را همانند يكديگر مى‏كند و شما را از رحمت خود دور مى‏سازد همانطور كه آنها را از رحمت خويش دور ساخت ! در حديث ديگرى از امام صادق (عليه ‏السلام‏) در تفسير كانوا لا يتناهون عن منكر فعلوه چنين نقل شده است : اما انهم لم يكونوا يدخلون مداخلهم و لا يجلسون مجالسهم و لكن كانوا اذا لقوهم ضحكوا فى وجوههم و انسوا بهم : اين دسته كه خداوند از آنها مذمت كرده هرگز در كارها و مجالس گناهكاران شركت نداشتند ، بلكه فقط هنگامى كه آنها را ملاقات مى‏كردند ، در صورت آنان مى‏خنديدند و با آنها مانوس بودند .
و در آيه بعد به يكى ديگر از اعمال خلاف آنها اشاره كرده ، مى‏گويد : بسيارى از آنان را مى ‏بينى كه طرح دوستى و محبت با كافران مى‏ريزند ( ترى كثيرا منهم يتولون الذين كفروا ) بديهى است كه دوستى آنها ساده نبود ، بلكه دوستى آميخته با انواع گناه و تشويق آنان به اعمال و افكار غلط بود ، و لذا در آخر آيه مى‏فرمايد : چه بد اعمالى از پيش براى معاد خود فرستادند ، اعمالى كه نتيجه آن ، خشم و غضب الهى بود و در عذاب الهى جاودانه خواهند ماند ( لبئس ما قدمت لهم انفسهم ان سخط الله عليهم و فى العذاب هم خالدون ) درباره اينكه منظور از الذين كفروا در اين آيه چه اشخاصى هستند بعضى احتمال داده ‏اند منظور مشركان مكه ‏اند كه يهود با آنها طرح دوستى ريخته بودند ، و بعضى احتمال داده‏ اند كه منظور جباران و ستمگرانى بوده ‏اند كه يهود در اعصار گذشته طرح دوستى با آنها مى‏ريختند حديثى كه از امام باقر (عليه ‏السلام‏) در اين زمينه نقل شده نيز اين معنى را تاييد مى‏كند آنجا كه مى ‏فرمايد : يتولون الملوك الجبارين و يزينون لهم اهوائهم ليصيبوا من دنياهم : اين دسته كسانى بودند كه جباران را دوست مى‏داشتند و اعمال هوس ‏آلود آنان را در نظرشان خوب جلوه مى‏دادند تا به آنها نزديك شوند و از دنياشان بهره گيرند ! هيچ مانعى ندارد كه آيه اشاره به هر دو معنى بلكه اعم از آنها باشد .

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

منبع (ادامه مطلب)

https://www.leader.ir/

سایر موارد (پیوندها و ...):

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

 

ادعیه  و اعمال ماه شعبان المعظم

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی | https://qaem14.blog.ir/

https://kawsar1214.blogspot.com/2022/03/the-first-revolt-took-place-during.html

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , سوره مبارکه مائده , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ماه شعبان المعظم , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۷۸تا۸۰ , تفسیر سوره مبارکه مائده , تفسیر , سوره مبارکه مائده , بنى اسرائيل , كافر , زبان , داود , عيسى بن مريم , لعن , نفرین , گناه , تجاوز , اعمال زشت , نهی , بدکاری , کافران , بت پرستان , طرح دوستی , اعمال بد , معاد , خشم خداوند , عذاب الهی , جاوادانه , خشم , خداوند , سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) , سبک زندگی , حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

مؤمنی که برای کار خیر پول ندارد...

حضرت امام صادق علیه السلام

إنَّ الْعَبْدَ الْمُؤْمِنَ الْفَقِيرَ لَيَقُولُ يَا رَبِّ ارْزُقْنِي حَتَّى أَفْعَلَ كَذَا وَ كَذَا مِنَ الْبِرِّ وَ وُجُوهِ الْخَيْرِ فَإِذَا عَلِمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِكَ مِنْهُ بِصِدْقِ نِيَّةٍ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلَ مَا يَكْتُبُ لَهُ لَوْ عَمِلَهُ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ كَرِيم‏

گاهی بندۀ مؤمن فقیر می گوید: خدایا به من روزی عنایت کن تا فلان کار از کارهای نیک را انجام دهم؛

پس وقتی خداوند عزّوجلّ دید که او با نیّت راستین این درخواست را دارد، اجری که در صورت انجام آن کار نصیبش می شد را برای می نویسند؛ چرا که خداوند آسان گیر و بزرگوار است.

کافی» ج ۲ ص ۸۵

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

اي كاش نخ فرش شبستان تو باشم
يا آجري از گوشه ي ايوان تو باشم

اي كاش سحر وقت اذان بادل عاشق
در بند تو و دست بدامان تو باشم

با آه جگر سوز ببوسم در و ديوار
گريان تو و جمع شهيدان تو باشم

در صحن و سرايت بزنم دست به سينه
مجنون تو و بي سر و سامان تو باشم

اي ماه ترين ماه ترين ماه ترينم
اي كاش كه خاك ره و قربان تو باشم

امسال نيامد به سرم گردِ مسيرت
صد حيف نشد گرم ز باران تو باشم

گريان غريبي در اين شهر غريبم
جامانده ترين خسته و گريان تو باشم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۵۱ تا ۵۲

۵۱أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذینَ أُوتُوا نَصیباً مِنَ الْکِتابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطّاغُوتِ وَ یَقُولُونَ لِلَّذینَ کَفَرُوا هؤُلاءِ أَهْدى مِنَ الَّذینَ آمَنُوا سَبیلاً ۵۲ أُولئِکَ الَّذینَ لَعَنَهُمُ اللّهُ وَ مَنْ یَلْعَنِ اللّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصیراً

ترجمه:
۵۱ ـ آیا ندیدى کسانى را که بهره اى از کتاب (خدا) به آنان داده شده، (با این حال،) به «جبت» و «طاغوت» (بت و بت پرستان) ایمان مى آورند، و درباره کافران مى گویند: «آنها، از کسانى که ایمان آورده اند، هدایت یافته ترند»؟ ۵۲ ـ آنها کسانى هستند که خداوند، ایشان را از رحمت خود، دور ساخته است; و هر کس را خدا از رحمتش دور سازد، یاورى براى او نخواهى یافت.

شان نزول
بسیارى از مفسران در شأن نزول آیات فوق، چنین گفته اند: بعد از حادثه «احد»، یکى از بزرگان یهود به نام «کعب بن اشرف» به اتفاق هفتاد نفر از یهودیان به سوى «مکّه» آمد، تا با مشرکان «مکّه» بر ضد پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) هم پیمان شوند، و پیمانى را که با پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) داشتند بشکنند. «کعب» به منزل «ابوسفیان» وارد شد، «ابوسفیان» او را گرامى داشت و یهودِ همراه وى، در خانه هاى قریش به طور پراکنده میهمان شدند. یکى از اهل «مکّه» به «کعب» گفت: شما اهل کتابید و محمّد نیز داراى کتاب است، حقیقت این است که ما احتمال مى دهیم این کار توطئه اى باشد که براى از بین بردن ما چیده شده است، اگر مى خواهید با شما هم پیمان شویم، نخستین شرط این است که در برابر این دو بت (اشاره به دو بت بزرگ کردند)، سجده کنید و به آنها ایمان بیاورید، و آنان چنین کردند. سپس «کعب» به اهل «مکّه» پیشنهاد کرد: سى نفر از شما و سى نفر از ما به کنار خانه «کعبه» برویم، شکم هاى خود را بر دیوار خانه کعبه بگذاریم و با پروردگار کعبه عهد کنیم که در نبرد با محمّد کوتاهى نکنیم. این برنامه نیز انجام شد، و پس از پایان آن، «ابوسفیان» رو به «کعب» کرده، گفت: تو مرد دانشمندى هستى و ما بى سواد و درس نخوانده!، به عقیده تو، «ما» و «محمّد» کدام به حق نزدیک تریم؟ «کعب» گفت: آئین خود را براى من کاملاً تشریح کن! «ابوسفیان» گفت: ما براى حاجیان، شتران بزرگ قربانى مى کنیم، و به آنها آب مى دهیم، میهمان را گرامى مى داریم، اسیران را آزاد کرده، و صله رحم به جا مى آوریم، و خانه پروردگار خود را آباد نگه مى داریم، و بر گرد آن طواف مى کنیم، و ما اهل حرم خدا سرزمین مکّه ایم، ولى محمّد از دین نیاکان خود دست برداشته، قطع پیوند خویشاوندى کرده، و از حرم خدا بیرون رفته، در حالى که دین ما کهن است و آئین محمّد آئینى است تازه و نوپا. «کعب» گفت: به خدا سوگند آئین شما از آئین محمّد بهتر است! در این هنگام آیات فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت.

تفسیر
این آیه، با توجه به شأن نزولى که در بالا گفته شد، یکى دیگر از صفات ناپسند یهود را منعکس مى کند، که آنها براى پیشبرد اهدافشان آن چنان سازشکارى با هر جمعیتى نشان دادند که حتى براى جلب نظر بت پرستان در برابر بت هاى آنها سجده کردند و آنچه را که درباره عظمت اسلام و صفات پیامبر(صلى الله علیه وآله) دیده یا خوانده بودند، زیر پا گذاشتند، و حتى براى خوش آیند بت پرستان آئین خرافى و مملو از ننگ آنها را بر اسلام ترجیح دادند، با این که اهل کتاب بودند و قدر مشترکشان با اسلام به مراتب بیش از بت پرستان بود. لذا آیه فوق به عنوان تعجب مى فرماید: «آیا ندیدى کسانى را که سهمى از کتاب خدا داشتند، اما در برابر بت سجده کردند و به طغیانگران اظهار ایمان نمودند؟» (أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذینَ أُوتُوا نَصیباً مِنَ الْکِتابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطّاغُوتِ). به این هم قناعت نکردند، «بلکه به کسانى که کافر شده اند، مى گویند: راه اینها از مسلمانان به هدایت نزدیک تر است» (وَ یَقُولُونَ لِلَّذینَ کَفَرُوا هؤُلاءِ أَهْدى مِنَ الَّذینَ آمَنُوا سَبیلاً). در این که منظور از این دو کلمه (جبت و طاغوت) در آیه مورد بحث چیست؟ مفسران تفسیرهاى مختلفى دارند: بعضى گفته اند: اینها نام دو بت بوده که جمعیت یهود در داستان فوق در برابر آنها سجده کردند. بعضى گفته اند: «جبت» در اینجا به معنى «بت» و «طاغوت» به معنى «بت پرستان» و یا حامیان بت است که به عنوان سخنگوى بت ها، مطالبى را از قول بت ها نقل کرده و به دروغ به آنها مى بستند، تا مردم را فریب دهند و این معنى با آنچه در شأن نزول و تفسیر آیه گفته شد سازگارتر است; زیرا یهود، هم در برابر بت ها سجده کردند و هم در برابر بت پرستان تسلیم شدند.
سپس در آیه بعد، سرنوشت این گونه سازشکاران را بیان کرده مى فرماید: «آنها کسانى هستند که خدا آنان را از رحمت خود دور ساخته و کسى که خدا او را از رحمت خویش دور کند، هیچ یاورى براى او نخواهى یافت» (أُولئِکَ الَّذینَ لَعَنَهُمُ اللّهُ وَ مَنْ یَلْعَنِ اللّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصیراً). همان طور که این آیه مى گوید، یهود از سازشکارى هاى ننگین نتیجه اى نبردند و سرانجام با ناکامى گرفتار شکست شدند و پیش بینى قرآن درباره آنها به حقیقت پیوست. یادآورى این نکته لازم است که: آیات فوق، گرچه درباره جمعیت خاصى نازل شده ولى مسلماً اختصاصى به آنها ندارد و تمام افراد سازشکار را که براى نیل به مقاصد پست، شخصیت و حیثیت خود و حتى ایمان و اعتقاد خویش را قربانى مى کنند، شامل مى شود. این گونه سازشکاران در دنیا و آخرت از رحمت خداوند دورند و غالباً با شکست مواجه مى شوند. جالب توجه این که: روحیه ناپسند فوق در این قوم هنوز هم به شدت باقى است، و مى بینیم براى رسیدن به اهداف خود، از هیچ گونه سازشکارى در تحت هر شرائطى روى گردان نیستند، و به همین دلیل گرفتار شکست ها در طول تاریخ گذشته و امروز خود، شده اند.

واژه «جِبْت» تنها در همین آیه از قرآن مجید به کار رفته، اسم جامد است و هیچگونه مشتقاتى ندارد. مى گویند: در اصل، یک لغت حبشى بوده که به معنى «سحر»، یا «ساحر» و یا «شیطان» به کار مى رفته، سپس در لغت عرب وارد شده و به همین معنى یا به معنى بت و هر معبودى غیر از خدا استعمال مى شود. و گفته مى شود: در اصل «جبس» بوده و سپس «س» آن تبدیل به «ت» شده است. واژه «طاغوت» در هشت مورد از قرآن مجید به کار رفته و همان طور که در جلد دوم این تفسیر، ذیل آیه 256 سوره «بقره» گفتیم، صیغه مبالغه از ماده «طغیان» به معنى تعدى و تجاوز از حدّ و مرز است و به هر چیزى که موجب تجاوز از حدّ شود (از جمله بت ها) گفته مى شود. به همین جهت شیطان، بت، حاکم جبار و متکبر و هر معبودى غیر از خدا و هر مسیرى که به غیر حق منتهى شود، طاغوت نامیده مى شود، ـ این بود معنى دو واژه فوق به طور کلى ـ .

منبع:

https://t.me/fazylatha

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

کانال فضیلتها

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه نساء , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۵۱ تا ۵۲ , کتاب خدا , جبت , طاغوت , بت , بت پرستان , ایمان , کافران , هدایت یافته , هدایت , خداوند , رحمت , یاور , مفسران , شان نزول , آیات قرآن , احد , بزرگان , یهود , کعب بن اشرف , هفتاد نفر , یهودیان , مکه , مشرکان , مکه , پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله , هم پیمان , پیمان , کعب , ابوسفیان , یهود , قریش , اهل کتاب , توطئه , سجده , اهل مکه , خانه کعبه , مکه , کعبه , پروردگار , عهد , نبرد , دانشمند , بیسواد , درس نخوانده , شتران , قربانی , حاجیان , آب , میهمان , گرامی , اسیران , آزاد , صله رحم , طواف , اهل حرم , نیاکان , دین , قطع پیوند , خویشاوندی , کهن , آئین محمد , تازه , نوپا , سوگند , آیات قرآن , نازل , پاسخ , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام مهدی , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 75 صفحه بعد


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 744
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 2678
:: باردید دیروز : 651
:: بازدید هفته : 3329
:: بازدید ماه : 4724
:: بازدید سال : 116404
:: بازدید کلی : 116404

RSS

Powered By
loxblog.Com